همین چند سال قبل بود که مدونا و بریتنی اسپیرز ( خوانندگان پاپ آمریکایی ) در یکی از مراسم های آمریکایی شبیه گلدن گلوب در حال رفتن به روی صحنه با انجام سکس دهانی اعتراض و شکایت افکار عمومی و رسانه های متعهد خودشان را درآوردند و تا چندین روز عمل شنیع هم جنس گرایی شان به شدت محکوم شد. مدونا که یکی از پیروان فعال و مطرح کابالیسم در لس آنجلس است از این دست رفتار ها و حرکات که حتی در خود غرب هم مذموم است کم ندارد و به عنوان نمادی از فحشا و فاحشه گری در غرب شناخته می شود و حتی از دیگر معروفه هالیوودی؛ آنجلیناجولی که نمادی از سکس آمریکا شناخته می شود دارای درجه و مرتبتی بالاتر است.
حال با این مختصر مقدمه درباره ی این معروفه ی بلوند آمریکایی که عمده شهرتش در موسیقی و فحشاگری ست اعطای جایزه گلدن گلوب از طرف او به جدیدترین پدیده ی جهانی سینمای ایران؛ اصغر فرهادی چه معنایی می توانست بدهد؟! آن هم زمانی که جایزه و مراسم کاملا سینمایی و تلویزیونی ست و انتخاب کنندگان منتقدان حرفه ای مطبوعات هستند و مهم تر آن که در مراسم چند دو جین اسطوره ی فیلم و فیلم سازی حضور داشتند پس مطمئن باشید این نوع اهدای جایزه از طرف مدونا دقیقا توهین و تمسخری به سبک آمریکایی ست، توهینی که بغض و کینه اش را از تقلید لهجه ی انگلیسی فرهادی توسط غول (!!) بازیگری چون داستین هافمن می توان حس کرد. شاید برخی این اعلام اهانت را مثل همیشه توهم توطئه و لیبرال ستیزی کلیشه ای بپندارند و خود را در دریافت قریب الوقوع اولین اسکار ایرانی از الآن با فرهادی شریک کنند و با این منطق که جوائز و مراسم آن طرف آبی کاملا هنری و عادلانه است سرمست پیروزی باشند و مثل همیشه مغفول از این دست توهین های ملی و تمدنی بمانند. هنوز هم نفهمیدند اهانت های غرب در جعل نام خلیج فارس در فیلم هایی چون ۳۰۰ شکل مستتر و معنایی دیگری نیز دارد.
بله درست است فیلم فرهادی به عقیده ی نگارنده سزاوار تمامی جایزه های سینمایی ست ولی اینکه آن ها بر خلاف همیشه نتوانستند به فیلمی ایرانی که هشیارانه از طرف برخی مسئولین نماینده ی به حقمان اعلام شد جایزه ندهند در این بود که حریف قدری برایش نداشتند و برتری فیلم در برابر فیلم های برادران داردن و پدرو آلمودوار و … اظهر من الشمس است که چاره ای دیگر جز این گونه اهانت های خاص آنگلوساکسونی برایشان نگذاشت، فیلم فرهادی خودش جایزه ها را به چنگ می آورد…
این درست که شخصیت حقیقی اصغر فرهادی ایدئولوژی و تفکر سیاسی خلاف اکثریت امت دارد ولی صادقانه باید پذیرفت که فیلمش دارای محتوای ست دینی؛ در تقبیح دروغ و ترسیم زنی کامله ی مذهبی که در پایان بر خلاف نمایندگان (نماد و سمبل نه!!) پرولتاریا و برژوازی حاضر نمی شد زیر شرف و باور مذهبیش بزند، فیلم نه تنها سیاه نمایی از ایران اسلامی امروز نیست بلکه همین بدیهی نشان دادن آزادی های مشروع و عدالتمند جامعه ی شیعیمان مخاطب غربی را هم سردرگم کرده مانند وقتی که زن کارگر (مرضیه) به خاطر اهانتی؛ معمول در غرب! به وسیله سیستم قضایی پدر صاحب بچه ی کارفرمایش (نادر) را در می آورد و او را یک شب در حبس می اندازد؛ البته جز، تاریکی هایی هم بوده که این هم خود نشان سلامت نسبی جامعه ی ما است…
اصغر فرهادی جایزه اش رو از دست یه شیطان (مدونا) گرفت… کارگردان فیلم جدایی نادر از سیمین جایزه اش رو از یه شیطان پرست به اسم مدونا گرفت که این شخص به شیطان پرست بودن و تبلیغات شیطانی کردن در کارهایش معروف است.
امّا در میان تشویق های فریب و تزویر و چشمان تهی از درک حقیقت واقعاً چه ترفند جالبی است که برگزار کننده های این جشنواره لس آنجلسی یه شیطان پرست به یه کارگردان ایرانی جایزه بدهد ….!!!!!
شهید سید مرتضی آوینی: بنده مخالف شرکت در جشنواره های جهانی و دعوت از منتقدان بین المللی نیستم، اما مخالف آن هستم که به ارزیابی جشنوارهها و داوری منتقدان بین المللی ایمان بیاوریم.مدونا بیش از بیست سال قبل به فرقهی کابالا پیوسته بود، دو سال قبل عضویت خود را در این گروه رسماً اعلام کرد. طبق تحلیل سایتهای غربی از ترانه ها و کلیپ های مدونا ، تسلط بر مردان برای مدونا فقط یک فتیش نیست بلکه مدونا به این مسئله اعتقاد دارد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در باره کابالا و ارتباط مدونا با این فرقه دیدن مستند ظهور(the arrivals) رو توصیه می کنم.
عکس فوق اصغر فرهادی با سایر عوامل فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین بر روی فرش قرمز اسکار ایستاده و این دختر خانومی را هم که بغل کرده همان سارینا فرهادی بازیگر نوجوان فیلم جدایی نادر از سیمین و دختر اصغر فرهادی میباشد.
جدایی نادر از سیمین عنوان یک فیلم بلند سینمایی محصول ۱۳۸۹ ایران و برندهٔ جایزه اسکار است. کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی آن را اصغر فرهادی بر عهده داشتهاست. «جدایی نادر از سیمین» که در سطح بینالمللی بیشتر با نام «یک جدایی» (A Separation) شناخته میشود، پنجمین اثر سینمایی اصغر فرهادی است و هماکنون با فروش نزدیک به ۱۰ میلیون دلار، در صدرپرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران قرار دارد. از بازیگران اصلی آن میتوان پیمان معادی، لیلا حاتمی، شهاب حسینی ، ساره بیات ومریلا زارعی را نام برد.
این فیلم مجموعاً بیش از ۵۰ جایزه جهانی را از آن خود کردهاست که از آن جمله، چندین جایزه از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر و نیز جوایز معتبر بینالمللی همچون جایزه اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان ،گلدن گلوب و خرس طلایی از جشنواره فیلم برلین قابل ذکر است. اقبال مثبت منتقدان به «جدایی نادر از سیمین» تا جایی است که برخی آن را جزو ۱۰ فیلم برتر سال ۲۰۱۱ خواندهاند؛ اگر چه نقدهای مخالفی نیز بر آن وارد شدهاست.
داستان
سیمین (لیلا حاتمی) میخواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه (سارینا فرهادی) از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادر (پیمان معادی) نمیخواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج میبرد تنها رها کند. این اختلافات باعث میشود سیمین از دادگاه درخواست طلاق کند اما دادگاه درخواستش را رد میکند و مجبور میشود به خانه پدرش برگردد. ترمه تصمیم میگیرد پیش پدرش نادر بماند به امید اینکه مادرش سیمین پیش آنها برگردد. نادر نمیتواند از عهده مراقبت از پدرش بر بیاید پس برای این کار یک مستخدم به نام راضیه (ساره بیات) استخدام میکند. این زن جوان که باردار است این کار را بدون اطلاع همسرش حجت (شهاب حسینی) قبول کردهاست. یک روز نادر به خانه بر میگردد و پدرش را در حالی که دستش با روسری به تخت بسته شده و از روی تخت به زمین افتاده و تنها رها شده میبیند. وقتی راضیه به خانه بر میگردد دعوای شدیدی در میگیرد که عواقب تراژیک آن نه تنها زندگی نادر را زیر و رو میکند بلکه تصویر دخترش از او را دستخوش تغییر میکند.
فیلم جدایی نادر از سیمین در ۱۵ ژانویه ۲۰۱۲، جایزه «بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان» را از شصتونهمین مراسم گلدن گلوب دریافت کرد و به اولین فیلم ایرانیای تبدیل شد که این جایزه را دریافت میکند. جوایز گلدن گلوب توسط انجمن مطبوعات خارجی هالیوود اعطاء میشود. گلدن گلوب پس از اسکار مهمترین جایزه سینمایی در آمریکاست. این موفقیت موجی از شادی در ایران به راه انداخت.
اصغر فرهادی به همراه پیمان معادی روی صحنه حاضر شد و جایزه خود را از دست مدونا، خواننده معروف پاپ و کارگردان سینمایی، دریافت کرد و گفت: «وقتی بر روی صحنه میآمدم داشتم فکر میکردم که چه باید بگویم؟ آیا باید چیزی از مادرم یا پدرم بگویم، از همسر مهربانم، فرزندانم، دوستان خوبم یا از گروه فیلمبرداری عالی و دوست داشتنیام؟ اما حالا ترجیح میدهم از مردمام بگویم. فکر میکنم آنها حقیقتا مردمی صلح دوست هستند... بسیار متشکرم.»
در حالی که موفقیت این فیلم موجی از شادی در جامعه ایرانیان به راه انداخت اما صدا و سیما تنها در ساعات کم بینده و بسیار کوتاه به آن اشاره کرد. این فیلم واکنشهای مختلفی از سوی جامعه هنرمندان ٫ سیاستمداران و شخصیتهای جامعه ورزش را نیز دربرداشت.
فیلم آمریکایی و بوسنیاییزبان در سرزمین خون و عسل به کارگردانی آنجلینا جولی، گلهای جنگ ژانگ ییمو از چین، پسری با دوچرخه ساخته ژان پییر و لوک داردن از بلژیک و فیلم اسپانیاییپوستی که در آن زندگی میکنم به کارگردانی پدرو آلمودوار رقبای جدایی نادر از سیمین در بخش بهترین فیلم خارجیزبان بودند.
چرا در آمریکا گاهی فیلمهایی علیه خودشان ساخته میشود، اما در ایران که مدعی آزادی است چنین امکانی وجود ندارد؟
«ایکس - شبهه»: هر دو وجههی سؤال خلاف واقعیت است. نه در آمریکا این آزادی وجود دارد که علیه خودشان فیلمی بسازند و نه در ایران بر علیه اسلام یا انقلاب فیلم ساخته نمیشود. بلکه شناخت و نگاه ما (عموم) به فیلم بسیار سطحی بوده و نقادانه نیست. و اتفاقاً سیاستگذاران تولید فیلم و سریال نیز از همین نگاه سطحی نهایت بهره را میبرند، چرا که بیننده چه نقاد باشد یا نباشد، پیامهای مستقیم و غیر مستقیم فیلم به او القاء شده و تأثیر میگذارد. و دلیل روشن آن که ما گمان میکنیم که در آمریکا علیه خودشان فیلم میسازند، ولی در ایران خیر.
الف - اگر با یک دیدگاه عمیقتر به اهداف و پیامهای یک فیلم آمریکایی دقت شود، به وضوح مشخص میگردد که هیچ پیام آن بر علیه سیاستهای آمریکا نیست. مگر چند انتقاد که به چند موضوع داشته باشند که آن هم کاری بر علیه نیست. به عنوان مثال: در فیلم بسیار زیبای «پدرخوانده» نشان میدهد که کلیسا و مافیا با هم همکاری دارند. پاپ هم این فیلم را تحریم میکند. اما واقعیت این است که این فیلم زیبا و پیامهایش، اگر واقعیت هم داشته باشند، باز به نفع صهیونیستها در تخریب کلیسا و مسیحیت است. چرا که صهیونیسم خود عین مافیاست.
یا نشان میدهد که رئیس پلیسی با باندهای کلان مفسدین هم کاری دارد. در مقابل نشان میدهد که یک گروهبان ساده با او در میافتد و موفق هم میشود. یا نشان میدهد که پلیس یا مأمور سیا، شکنجه میکند، اما در مقابل نشان میدهد که در این شکنجه محق هم بوده است و تنفری که به بیننده از متهم القاء میکند، سبب توجیه و پذیرش شکنجه میگردد. مضاف بر این که صدور مجوز شکنجه از ناحیهی رئیس جمهور آمریکا را توجیه میکند. گاه نشان میدهند که فرماندار یا حتی شخص رئیس جمهور خلافی انجام میدهد، که این امر نیز در راستای عادی سازی انجام میگیرد و در نهایت نیز کسی به خاطر این فیلم با آمریکا و سیاستهایش مخالف نمیشود. گاهی قدرت شیطانی، زورگویی، جنگ و جنایت را نشان میدهند. این هم به نفع آنهاست. چرا که ایجاد خوف در مخالفین نیز یک حربهی بسیار مؤثر است. در واقعیت نیز رئیس جمهور آمریکا میگوید: هر کس با ما نیست، تروریست است و ما به خود اجازه میدهیم که دشمن خود را از هر ملیتی و در هر سرزمینی بکشیم، بربائیم، به گوانتامالا بفرستیم. ما ابوغریب داریم، شکنجه و تجاوز داریم ... همین است که هست، پس مواظب خودتان باشید.
ب – اما در جمهوری اسلامی ایران، به صورت واقع فیلم و سریال «علیه» ساخته میشود و به جرأت میتوان اذعان نمود که اکثریت فیلمها و سریالهای ایرانی، علیه اسلام و انقلاب است. دلیل بر مدعا آن که شما کمتر فیلم یا سریالی را مشاهده میکنید که در آن ارزشهای اسلامی به سخره گرفته نشده باشد، فمینیسم به تمام معنا ترویج نشده باشد، فرازهای تاریخی ملت چون جنگ زیر سؤال نرفته باشد، نیروهای ارزشی چون انقلابیها، بسیجیها، پلیس، اطلاعاتی و ...، به صورت انسانهای احمق، لوده، بیسواد، بیمنطق و ... معرفی نشده باشند.
معمولاً در فیلمهای ما زنان چادری، بیسواد، بد دهن، سخنچین، حسود، بی عرضه، بدبین، میانه به هم زن و ... هستند و در مقابل زنانی که با سمبلها یا المانهای غربی نشان داده میشوند، همیشه مظلوم، با شعور، فهمیده، دلسوز و ... هستند.
در اکثر قریب به اتفاق فیلمها و سریالهای ایرانی، پدران و شوهران، انسانهایی احمق هستند که هیچ خاصیتی به جز وارد نمودن ضرر و زیان به خانواده ندارند.
نه تنها در اغلب فیلمها و سریالهای ایرانی، بلکه حتی در آگهیهای تجارتی و تبلیغاتی شاهدیم که پدرها هیچ نمیدانند و این کودکان هستند که به آنها طریق افتتاح حساب بانکی، استفاده از کارت هوشمند، بیمه، تفکر و تدبیر برای آینده فرزند ... و حتی نحوهی استفاده از انرژیهایی چون آب، برق و گاز را به آنها یاد میدهند!
شک نفرمایید که اینها همه هدفمند انجام میپذیرد. البته ما نیز اذعان داریم که این روند در فیلمها و سریالهای ایرانی به هیچ وجه به خاطر «آزادی» نیست، بلکه از بیبصیرتی، بیدقتی، بیاطلاعی، بیسیاستی و نیز بیعرضگی مسئولین ذیربط میباشد. اما در عین حال نمیتوان گفت که در آمریکا فیلم بر علیه ساخته میشود و در ایران نمیشود. بلکه درست برعکس است.
اخیراً خبری در تعدادی از سایت ها پیرامون تولد دجال منتشر شده است. حال آن که خبر مذکور صحیح نمی باشد. چنان ادعا شده است که کودک مذکور همان دجال آخرالزمان می باشد و اسراییل در تلاش است تا وی را برای ایفای نقشش در آینده زنده نگه دارد. اما آیا این ادعا صحیح است؟
حتما ادامه مطلب را بخوانید....
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان در نوشته قبلی از کمپانی سینمایی (20th/century/fox) (حتما اسم خبرگذاری fox news رو شنیدین) نام برده شد به نظر شما چرا باید اسم فاکس(روباه) رو برای یک خبرگذاری انتخاب کرد روباه که یعنی حیله گر و دقلکار؟؟؟ برای فهمیدن این رمز به ادامه مطلب بروید ضرر نمی کنید...
تعدادی نماد فراماسونری در ایستگاههای تازه تاسیس اتوبوس شهر تهران نصب شده است.
آیا سردمداران قدرت عمدا برای خاموش کردن جامعه تلاش می کنند؟ نظر دادن در این زمینه سخت است و به اثبات نیاز دارد. اما دلایل زیادی وجود دارد که باعث پذیرفتن این واقعیت می گردد که نه تنها طبقه ایلومناتی بلکه حاکمان نیز تلاش موثری برای به کارگیری سیاست هایی بر ضد سلامت روحی و جسمی جامعه دارند. در این مقاله راه هایی که در جوامع مدرن برای خاموش کردن انسان ها به کار می رود بررسی شده است. در اینجا به بررسی داروها و سموم موجود در غذاها و نوشیدنی ها می پردازیم…
ادامه مطلب ...از روز آفریده شدن انسان و سجده نکردن شیطان بر او، جدالی عمیق بین ابلیس و انسان مخلوق پروردگار، شروع شد. جدالی که به گفته شیطان تا روز جهنمی شدن همه انسانها ادامه پیدا خواهد کرد. خداوند این خیال شیطان را با چراغهای روشنی به نام پیامبران و امامان نابود کرد، ولی آیا شیطان مأیوس شده است و دیگر به دنبال منحرف ساختن فرزندان آدم نیست؟
نمادهایی که در بساط جوان دیده می شود:
۱- صلیب شکسته (نماد نازیسم)
۲- هرم ماسونی (نماد فراماسونهای شیطان پرست)
۳- ستاره پنج پر (نماد کابالا)
۴- اسکلت (نماد پوچ گرایی)
۵- کلمه ایکس (نماد بیهویتی)
۶- تک چشم (نماد دجال)
و ...
ادامه مطلب را بخوانید....
ادامه مطلب ...به گزارش مشرق، بهمن نصیری فیلمی ضد ایرانی با نام "روسری طلایی" را کارگردانی نموده و طی مصاحبه ای مدعی می شود که :" فیلم من "روسری طلایی" اواخر 2010 به روی صحنه خواهد آمد و بعد از 30 سال حقیقت پشت پرده انقلاب ایران را با مدرک و سند افشا می کنم. این فیلم توضیح می دهد که انقلاب ایران دسیسه ای بود از طرف سازمان سیا در جهت از قدرت انداختن شاه ایران ، همچنین توضیح می دهد گروگان گیری هم دسیسه ای بود برای انتخاب شدن ریگان به ریاست جمهوری آمریکا."
در این فیلم "نئولو پریس" نقش حمیرا آشتیانی را ایفا می کند. حمیرا آشتیانی در فیلم با مردی رابطه نامشروع دارد. این کارگردان ضدایرانی با انتخاب نام حمیرا آشتیانی نام سکینه آشتیانی را برای ما یادآور می شود.
ادامه مطلب را بخوانید...
به گزارش وعده صادق_همانطور که دوستان عزیز با علائم اصلی جریان فراماسونری آشنایی کامل دارند به روشنی میدانند که تعابیر چشم جهان بین و یا چشم همه بین اشاره به چه موضوعی دارد این آرم به قدری مهم و گویاست که در پشت یک دلاری امریکا نیز جا خوش کرده و به عنوان یک آرم مهم فراماسونری شناخته شده است، به جرات میتوان گفت کمتر کسی از این موضوع بی اطلاع است حال چرا دانشکده شهید بهشتی اقدام به طراحی این چنین آرمی کرده است جای سوال دارد؟!!
این عکس با هوشیاری شناخته شد و از سایت این دانشکده حذف شده است
دوستان می توانند عکس را در ادامه مطلب ببینند